معنی قند نیشکر

حل جدول

قند نیشکر

ساکارز

لاکتوز


قند چغندر و نیشکر

ساکارز


نیشکر

قصب، گیاهی است بلند از جنس تباشیر از تیره غلات و بومی مناطق معتدل گرم تا مناطق حاره

نال

تعبیر خواب

نیشکر


1ـ اگر خواب ببینید نیشکر در حال رشد کردن است، نشانه آن است که در کسب ثروت پیشرفت شایانیخواهید داشت.

2ـ دیدن نیشکر بریده در خواب، نشانه شکست کامل در تمام شئونات زندگیاست. - آنلی بیتون


قند

اگر بیند قند خورد، دلیل که به تعجیل کاری کند و از آن پشیمان شود. اگر بیند به خروار قند داشت، دلیل که به قدر آن مال حاصل کند. اگر بیند که قند بفروخت، دلیل زیان بود و خریدن قند بهتر از فروختن بود - محمد بن سیرین

فرهنگ فارسی هوشیار

نیشکر

(اسم) گیاهی است از تیره گندمیان که ساقه هواییش بر خلاف گندمیان دیگر تو پر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیره قندی قابل استخراج میباشد ساقه اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقه زیر زمینی است که در زیر خاک میخزد و با ریشه اشتباه میشود. از این ساقه خزنده زیر زمینی در نقاط مختلف ساقه هوایی خارج میشود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک بوجود میاید. ساقه هوایی این گیاه بفواصل مختلف دارای گره هایی است که از محل این گره های بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند خارج میشوند. گلهایش در انتهای ساقه هوایی قرار میگیرند که آرایش یک سینله یی دارند. این گلها دور از هم قرار گرفته اند. بنظر می آید که اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهایی که شرایط آب و هوایی مناسب داشته باشند بمنظور استخراج قند آنرا میکارند. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از: کوبا هاوایی جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقه هوایی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتی متر میباشد. فاصله گره های ساقه معمولا بین 5 تا 20 سانتی متر میباشد (فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است) . طول برگهایش گاهی تا 2 متر هم میرسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالبا بواسطه قلمه است و در صورتیکه رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند بکشت بذر آن میپردازند نیشکر: قصب السکر: قصب. یا نیشکر خط. خط سبز.


قند

پارسی تازی گشته غند درسنسکریت کهند پانیذ پانذ چشمت همیشه مانده به دست توانگران تااینت پانذ آرد و آن خز و آن حریر (ناصرخسرو) ابلوج آبلوک (اسم) جسمی است جامد برنگ سفید با طعم شیرین و آن از التصاق بلورهای ریز ‎- ساکارز است (بلورهای ریز ساکارز را در تداول عامه شکر نامند) توضیح ساکارز یکی از مواد گلوسیدی است که از ترکیب دو از 6 کربنی یکی به نام لوولز و دیگری به نام گلوکز حاصل شده است و ذرات ریز بلورهایش به نام شکر خوانده می شود. اصولا عمل قند سازی عبارت از آن است که بلورهای زیر شکر را بیکدیگر ملصق کنند و نتیجه را باشکالی که مایلند (از لحاظ عرضه به بازار) در آورند و معمولا عمل التصاق را به وسیله ذوب کردن مقداری از بلورهای شکر و به حالت بی شکل در آوردن آنها که عمل چسب بین دیگر ذرات بلوری را به عهده دارد انجام می دهند. قندهایی که به بازار عرضه می شوند باشکال مخروطی (کله قند) و مکعبی یا مکعب مستطیل یا کلوخه است که از شکرهای مستخرج از نیشکر یا چغندر قند حاصل می شوند قند معمولی تبرزد: آنکه زهرت دهد بدو ده قند وانکه از تو برد درو پیوند. (حدیقه. مد. 573) یا قندها. اجسامی هستند سه تایی مرکب از کربن و ئیدرژن که در طبیعت فراوان و در بدن جانوران و مخصوصا در گیاهان زیاد دیده می شوند. یا قند معمولی ساکارز جسمی است سفید و بلوری با طعم شیرین از آب سنگین تر در نصف وزنش آب 20 درجه و در ‎4 , 1 وزنش آب 100 درجه حل میشود و بر اثر حرارت گداخته می گردد و مایع حاصل به وسیله برودت ناگهانی بجسم شیشه مانندی (آب نبات) و بر اثر سرد شدن ملایم جسم بلور مانندی (نبات) می دهد. قند در حدود صد درجه حرارت بکارامل یا قند سوخته و سپس به زغالی که تقریبا کربن خالص است تبدیل می گردد. قند معمولی به واسطه جوشیدن خاصه در مجاورت اسیدها بگلوکز و لوولز تبدیل می شود. این قند که در اصطلاح علمی به ساکارز معروف است در بسیاری از گیاهان مخصوصا در چغندر قند و نیشکر و حویج زیاد است. در عمل قند را فقط از نیشکر و چغندر قند به دست می آورند ولی در کشورهای گرمسیر که نیشکر بهتر به عمل می آید نیشکر را بر چغندر قند ترجیح می دهند. معمولا چغندر بین 16 تا 20 درصد قند دارد بقیه مواد سفیده یی و اسیدها و غیره می باشد که حین عمل تصفیه از آن جدا می گردد، نبات. ترکیبات اسمی: یا قند پارسی (فارسی) . نوعی قند لطیف (منسوب به پارس)، شعر پارسی (ایهام بدو معنی) : شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می رود (حافظ 152) یا قند خام. قند خشک. یا قند دوباره. قندی که دوباره صاف کرده باشند قند مکرر: بود قند دوباره بیشتر شیرین ببین عالی سه باره گشت تا کلک شکر بار تو شد ثالث. یا قند عسکری. نوعی قند لطیف (منسوب به عسکر مکرم) : پیچان تر است زلف با گفتهای من شیرین تر است لعل تو با قند عسکری. یا قند کرجی. نوعی قند لطیف (منسوب به کرج) : مه ز شرم عارضت از هاله زندانی شود قند کرجی از لب لعل تو نصرانی شود یا قند محمودی. نوعی قند لطیف: لبش تا سینه در شکر نشسته تبسم قند محمودی شکسته. یا قند مصری. نوعی قند لطیف (منسوب به مصر) : که نام قند مصری برد آنجا ک که شیرینان ندادند انفعالش ک (حافظ 189) یا قند مکرر. قند دوباره: دیده چون شد آن دو لب شیرین دید معنی قند مکرر فهمید، لب معشوق. یا قند در (تو) دل کسی آب شدن. بسیار ذوق و شعف کردن: (زن را) بنوروز علی مرحوم نشانش دادم گفتم: این باب دندان تست. . . خدا بیامرز قند در دلش آب شد.

لغت نامه دهخدا

نیشکر

نیشکر. [ن َ / ن ِ ش َ ک َ / ش ِ ک َ /ش ِک ْ ک َ / ش َک ْ ک َ] (اِمرکب) قصب السکر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). قسمی از نی که از عصیر آن شکر می سازند. (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره ٔ گندمیان که ساقه ٔهوائیش برخلاف گندمیان دیگر توپر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیره ٔ قندی قابل استخراج می باشد. ساقه ٔ اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقه ٔ زیرزمینی است که در زیر خاک می خزد و با ریشه اشتباه می شود. از این ساقه ٔ خزنده ٔ زیرزمینی در نقاط مختلف ساقه ٔهوائی خارج می شود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک به وجود می آید. ساقه ٔ هوائی این گیاه به فواصل مختلف دارای گره هائی است که از محل این گره ها بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل - که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند - خارج می شوند.گلهایش در انتهای ساقه ٔ هوائی قرار می گیرند که آرایش یک سنبله ای دارند این گلها دور از هم قرار گرفته اند. به نظر می آید که در اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهائی که شرایط آب و هوائی مناسب جهت کشت این محصول داشته باشند به منظور استخراج قند کاشته می شود. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از کوبا، هاوایی، جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقه ٔ هوائی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتیمتر. فاصله ٔ گره های ساقه معمولاً بین 5 تا 20 سانتیمتر است و فاصله ٔ بین گره های فوقانی بیشتر است. طول برگهایش گاهی تا 2 متر می رسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالباً به واسطه ٔ قلمه است و درصورتی که رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند، به کشت بذر آن می پردازند. قصب. قصب السکر. (فرهنگ فارسی معین). نی قند. قصب العسل. قصب هندی. (یادداشت مؤلف): از وی [بلخ] ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد. (حدود العالم). از کرمان زیره و خرما ونیل و نیشکر و پانید خیزد. (حدود العالم). از شهرک میله به طبرستان نیشکر بسیار خیزد. (حدود العالم).
گهی پر گل گونه گون دامنش
ز نیشکّر انبوه پیرامنش.
اسدی.
ما به بلخ بودیم به چند دفعت مجمزان رسیدند... و ترنج و انار و نیشکر نیکو آوردند. (تاریخ بیهقی ص 251).
مادرش نیش و نیشکر دادش
زآن گهی زهر و گه شکر باشد.
مسعودسعد.
از نیشکر است این قلم شعرنویسم
کز سیر وی این شعر به خروار شکر ماند.
سوزنی.
جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان.
خاقانی.
جان در تب است از آن شکرستان لعل خویش
از بهر تب بریدن جان نیشکر فرست.
خاقانی.
تبهاست مرا در دل نیشکرت اندر لب
آری ببرد تبها گر نی شکرم بخشی.
خاقانی.
گل ز کجی خار در آغوش یافت
نیشکر از راستی آن نوش یافت.
نظامی.
خیریش نه زرد بلکه زر بود
نی بود ولیک نیشکر بود.
نظامی.
میوه ٔ دل نیشکر خدشان
گلبن جان نارون قدشان.
نظامی (مخزن الاسرار ص 64).
نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشائی
پیش لفظ شکرینت سر انگشت بخاید.
سعدی.
این نبات از کدام شهر آرند
تو قلم نیستی که نیشکری.
سعدی.
نی نیزه در حلقه ٔ کارزار
بقیمت تر از نیشکر صدهزار.
سعدی.
نیشکری باش ز پُرّی خموش
چند زنی چون نی خالی خروش.
امیرخسرو.
چون باز زنی ز نیشکر بند
خس در دهن آید اول از قند.
امیرخسرو.
شعر من شعر است شعر دیگران هم شعر لیک
ذوق نیشکّر کجا یابد مذاق از بوریا.
سلمان (از آنندراج).
گیاه تلخ دهد چون تو نیشکر کاری
در آن زمین که شود خاک این دل غمناک.
ملاقاسم (از آنندراج).
- نیشکربالا، نیشکرقد:
صبحدم آئینه دار طوطی آشفته است
محفل افروز که شد آن نیشکربالا چو شمع.
تنها (از آنندراج).
- نی شکرِ خد، خط سبز. (برهان قاطع).نخستین پدیداری ریش. نیشکر خط. (ناظم الاطباء).
- نی شکرِ خط، خط سبز. نی شکر خد. (از برهان) (آنندراج).
- نیشکرقد، معشوقی که قد وی مانند نیشکر است و موزون بود. (ناظم الاطباء):
هما آن نیشکرقد بر سر انصاف خواهد شد
دلش با بی دلان خویش آخر صاف خواهد شد.
تأثیر (از آنندراج).
- نیشکرقلم، که قلمی شیرین کار دارد:
من که نقاش نیشکرقلمم
رطب افشان نخل این حرمم.
نظامی.


قند

قند. [ق َ] (معرب، اِ) کند که شکر باشد. قنده مثل آن و این معرب است. (منتهی الارب). عسل نیشکر چون سفت و منجمد گردد. (اقرب الموارد). معرب کند از اصل هندی است. در سانسکریت کهندا به معنی مطلق قطعه یا پاره مخصوصاً پاره ٔ قند یا تکه ٔ قند. همین کلمه وارد زبان های اروپایی شده است و به چیزی گفته شود که ما در فارسی کنونی نبات گوییم، قند عبارت است از شکر به قالب ریخته و سخت و کلوخ شده. (هرمزدنامه ص 32) (حاشیه ٔ برهان چ معین). قند با لفظ ریختن و خاییدن و خوردن مستعمل است. (آنندراج). محصول قند ایران از سال 1310 توسط کارخانه ٔ قند کهریزک بطور مرتب وارد بازار شده و از آن پس با تأسیس کارخانه های متعدد مرتباً بر میزان تولید قند کشور افزوده شده است.از سال 1336 کارخانه های قند خصوصی شروع بکار کردند و از آنجمله کارخانه های قند اهواز و قند فریمان را میتوان نام برد. تعداد کارخانه های قند در سالهای مختلف کشور بدینقرار است: تهران 3 استان اول 1، استان چهارم 2، استان پنجم 1، استان ششم 1، استان هفتم 2، استان هشتم 1، استان نهم 4. تعداد 4727 تن در صنایع مزبور مشغول کارند و جمعاً 146858 تن قند و شکر به بازار عرضه داشته اند. (112768 تن قند و 34090 تن شکر). تولید قند و شکر درسال 1341 متجاوز از 200هزار تن برآورد میشود. (نقل از کیهان سالانه 1341):
آنکه زهرت دهد بدو ده قند
آنکه از تو برد بدو پیوند.
سنایی.
هین مشو چون قند پیش طوطیان
بلکه زهری شو شو ایمن اززیان.
مولوی.
آن یکی میزد یتیمی را بقهر
قند بود آن لیک بنمودی چو زهر.
مولوی.
- جوزقند، نوعی از شیرینی که از هلوی خشک کرده سازند بدینگونه که در جوف آن قند و مغز بادام کوبیده کنند.
- قند پارسی، نوعی از قند لطیف. (آنندراج):
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود.
حافظ.
- قند دوباره، قندی که دوباره صاف کرده باشند. (آنندراج):
مگر زان دولت قند دوباره
بحسرت چید شکر پاره پاره.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- قند عسکری، نوعی از قند لطیف. (آنندراج):
پیچان تر است زلف تو با گفته های من
شیرین تر است لعل تو یا قند عسکری.
باقرکاشی (ازآنندراج).
- قند گرجی، نوعی از قند لطیف. (آنندراج):
مه ز شرم عارضت از هاله زندانی شود
قند گرجی از لب لعل تو نصرانی شود.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- قند محمودی، نوعی از قند. (آنندراج):
لبش تا سینه در شکر نشسته
تبسم قند محمودی شکسته.
حکیم زلالی (از آنندراج).
- قند مصری، نوعی از قند لطیف. (آنندراج):
که نام قند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش.
حافظ (از آنندراج).
- قند مکرر، قند دوباره. (آنندراج). رجوع به همین عنوان شود.
- || کنایه از لب های معشوق. (برهان):
دیده چون آن دو لب شیرین دید
معنی قند مکرر فهمید.
ملاطاهرغنی (از آنندراج).
|| قند مجازاً بمعنی بوسه:
لب نوشین تو پرشهد و قند است
نگویی تا از آن قندی بچند است.
اگر قند ترا باشد بها جان
بجان تو که باشد سخت ارزان.
ولی.


خانه ٔ نیشکر

خانه ٔ نیشکر. [ن َ / ن ِ ی ِ ن َ / ن ِ ش َ / ش ِ ک َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) فاصله ٔ بندبند نیشکر که در عرف هند آنرا پوری پوری بواو مجهول خوانند. (آنندراج).

فرهنگ عمید

قند

ماده‌ای جامد، سفید، و شیرین، که از چغندر قند یا نیشکر تهیه می‌شود،
(پزشکی) [عامیانه، مجاز] = مرض * مرض قند
[قدیمی، مجاز] بوسه،

فارسی به انگلیسی

نیشکر

Sugar Cane

فارسی به عربی

معادل ابجد

قند نیشکر

734

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری